الابتسامةُ الرابعةُ 4قالَت الوالدةُ لِطَفلَتِها:
« اِذهَبـى إلي ساحةِ المنزل و ﭐنْظُرى هل السَّماءُ صافيةٌ أم غائمةٌ؟
ذَهَبَت الطفلةُ ثُمَّ رَجَعَت و قالَتْ:
« آسفة يا والدتى، لِأنَّنـى ما قَدَرْتُ أنْ أنظُرَ إلي السَّماءِ؛ لِأنَّ المَطَرَ كانَ شديداً.»
مادر به دختر كوچكش گفت:
« به حياط خانه برو و ببين آسمان صاف است يا ابري؟
كودك رفت ، سپس برگشت و گفت:
«متأسفم مادر، چون من نتوانستم به آسمان نگاه كنم.
آخر باران شديد بود».
Advertisements
پاسخی بگذارید